ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
اکبر ترکان در گفت و گو با «ایران»:
بعد از قطعنامه و برجام، توافق با چین سومین تصمیم راهبردی دیپلماتیک است
ادامه از صفحه اول
تندترین حملهای که در این ماهها به دولت شد یکی بحث برخوردها با وزیر خارجه در صحن مجلس بود و دیگری پیش کشیدن بحث استیضاح رئیس جمهوری. رهبر معظم انقلاب هم در هر دوی این موارد تذکر دادند.
من فکر میکنم اینها با سخنان مقام معظم رهبری مدتی خودشان را کنترل میکنند، ولی این وضعیت موقتی است و دوام زیادی نخواهد داشت. ببینید ما در سالهای ابتدایی دهه 90 هم شاهد اتفاقاتی بودیم که باعث تذکر علنی رهبر معظم انقلاب به همین جریان و حامیان آن شد که نمونه برجسته آن بر هم زدن سخنرانیها و در رأس آن سخنرانی 22 بهمن آقای لاریجانی در قم بود. مگر بعد از آن این جریان همین کارها را تکرار نکرد؟ یا رهبر انقلاب مگر کم درباره نوع ادبیات برای نقد دستگاه دیپلماسی تذکر دادهاند، تا الان چقدر این تذکرها را اینها مد نظر قرار دادهاند؟ بنابراین به نظرم این فضا در یک سال آینده ادامه دارد و حتی میتواند تندتر هم بشود. واقعاً امیدواریم که اینطور نباشد.
ولی به هر حال ادامه اختلافات و تنشها روی پروژههایی که مورد اشاره شما بود تأثیر میگذارد. در این شرایط چه باید کرد؟
امیدواری من ناظر به عکسالعمل دولتمردان است که کاری کنند تا این اقدامات روی آنها تأثیر نگذارد. اما این را هم میدانم که به هر حال بیتأثیر نیست و نظام مدیریتی تحت تأثیر این تنشها قرار خواهد گرفت. اما به هر حال چارهای نیست، این یک سال را باید دولت متوجه جمع کردن کارها و پروژههایش باشد. دولتمردان در هر حالتی باید به مجلس احترام بگذارند، این احترام از قبل هم بوده اما حالا باید بدانند که وقت پاسخ دادن و این جور کارها نیست. ببینید مسأله یک سال پایانی این دولت فقط مسأله دولت دوازدهم و آقای روحانی نیست، مسأله کشور است. این سرمایهگذاریها و پروژههایی که باید جمع شوند فقط مسأله کارنامه دولت نیستند بلکه مسأله کشور هم هستند. اینها اگر در این یک سال به نتیجه نرسند، سرنوشت آنها برای بعد از دولت نامعلوم خواهد بود.
یعنی چطور؟ به عبارتی آیا شما میگویید دولت بعد اگر از طیف دیگری باشند این کارها را ادامه نمیدهند؟
من یک مثال میزنم تا بگویم حرفم چیست. من یک موقعی خودم وزیر راه بودم، تونل کندوان یکطرفه بود و دو تا ماشین از کنار هم در آن رد نمیشدند و برای رفت و آمد خیلی مشکل ایجاد میکرد. سال آخر دوره وزارتم به ابتکار آقای دکتر بازرگان که قائم مقام من بود، شروع کردیم به تعریض این تونل تا بشود آن را دوطرفه کرد. قسمت زیاد کار انجام شده بود که دوره ما تمام شد. من از آقای بازرگان خواهش کردم در وزارت راه بماند تا این کار و چند پروژه دیگر جمع شوند، ولی خب وزیر جدید هم مدیران خودش را داشت و آقای بازرگان هم رفت. نتیجهاش چه شد؟ این پروژه که کمتر از 6 ماه وقت میخواست تا به نتیجه برسد اما همه چیز را متوقف کردند تا از اول مطالعه کنند. نتیجهاش این شد که پروژه تا دو سال و نیم بعد به تعویق افتاد. مدیران و وزرای ما چون برای دخل و تصرف در کارهای کارشناسی قدرت و اختیار زیادی دارند، این دست اتفاقات معمولاً بعد از دست به دست شدن دولتها زیاد رخ میدهد. مدیران جدید تا بیایند متوجه شوند اولویتها کدام است، تصمیمات آنها خسارتهایی وارد میکنند. به این مسأله، موضوع تقابلهای سیاسی را هم اضافه کنید که آسیب را دو چندان میکند. بنابراین برای من مثل روز روشن است که اگر پروژههای دولت تا مرداد سال 1400جمع نشوند، حتی اگر 5 درصد یا 10 درصد هم از ادامه کار آنها باقی باشد، به این زودیها جمع نخواهند شد. چون ما هم آسیب ساختاری داریم که با تغییر مدیریت، اولویت پروژهها تغییر میکند و هم طرف مقابل اگر سر کار بیاید که احتمالش هم به نظر من تقریباً قطعی است، برای متوقف کردن پروژهها و تغییر اولویتها انگیزه سیاسی بسیار بالایی دارد. نتیجه این کار هم میشود ضرر به کل کشور و این اقتصادی که زیر بزرگترین فشارها است.
فکر میکنید کدام بخشها در صورت وقوع وضعیت احتمالی که گفتید بیشتر ضربه بخورند؟
نگرانی من بیشتر از بخش سرمایهگذاریهاست، البته در حوزه کارهای جاری هم جای نگرانی از این حیث وجود دارد اما بخش سرمایهگذاری اهمیت بیشتری دارد. چون آنجا یک سری روابطی شکل گرفته، کارگاههایی تجهیز و تشکیل شده، یک نظام اجرایی ایجاد شده و دارند در ابعاد مختلف کارهایی میکنند. خوابیدن اینها با یک سوت و با یک دستور امکان پذیر است اما راه انداختن مجدد آنها گاه چند ماه زمان میخواهد. ما با شرایطی مواجه هستیم که برخی میگویند همه مشکلات کشور تقصیر همین دولت از سال 92 به بعد است. خب معلوم است این تفکر وقتی به قدرت برسد میخواهد در عمل زیر همه چیز بزند. بارقههای آن هم در نامه 12 رئیس کمیسیون مجلس به آقای روحانی مشخص بود. آنجا گفتند بیا و از هر چه بهعنوان دولت وعده دادی و اعتقادداری برگرد. این یعنی آنکه ما اگر دولت را بگیریم تمام آنچه را که رشتهای پنبه میکنیم. مسأله فقط برجام و سیاست خارجی هم نیست، من پیشبینی میکنم که اگر اینها سال 1400 دولت را بگیرند اکثر پروژههای دولت فعلی را متوقف میکنند.
سال 84 یکدفعه رئیس جمهوری میآید که نه بخشی از پروژهها که اصل قانون برنامه چهارم توسعه را متوقف میکند. میگوید من این را قبول ندارم و میدهم آن را خمیر میکنند و مهم اینکه در متوقف کردن آن قانون هم موفق میشود. کسی هم جلویش را نمیگیرد. به همین دلیل آثار تصمیمات افراد سیاسی در اقتصاد ما بسیار بسیار شدید و البته در مقاطعی سهمگین است. با این پیشینه و سابقه و تجربه، معتقدم دولت باید در این یک سال پیش رو از پروژههایش که نتیجه کارنامهاش هستند پاسداری کند و اولین گام برای این کار هم وارد نشدن به دعواهای سیاسی است. رقبا و مخالفان تمام تلاش خود را خواهند کرد که دولت را در چاه این اختلافات که یک فرصت سوزی تمام عیار است، بیندازند. این دولت است که نباید در این چاهی که مخالفانش برایش میکنند، بیفتد.
فکر نمیکنید این رویکرد تعبیر به انفعال شود؟آیا نباید حداقل در همان چارچوب منطقی با مخالفان دولت گفتوگو کرد و به یک اقناع رسید؟
نصیحت و خواهش در این موضوع اثری ندارد. ای کاش داشت اما ندارد. آنها تصمیم خود را گرفتهاند و این روش بخش اصلی از سیاستورزی آنها را تشکیل میدهد. زمانی که آنها در حال از دست دادن قدرت بودند، این حرفها در آنها اثر نداشت. حالا که احساس قدرت گرفتن دوباره دارند دیگر جای خود دارد. خیلی گفته شده که در این دعواها منافع ملی و مصالح ملی نباید نادیده گرفته شوند و پای این موارد نباید به دعواهای سیاسی وارد شود، اما تأثیری نداشته. اینجا اگر دولت و طرفداران دولت دلشان واقعاً برای منافع ملی میسوزد باید خود را برای یک سالی که تخریب هم بشوند اما جواب ندهند، آماده کنند. قبلاً اصلاً موافق نبودم که مقابل تخریبها سکوت شود اما آنچه تجویز میکنم برای موقعیت اکنون است که فقط یک سال از عمر دولت باقی مانده. منافع ملت و کشور و نظام حکم میکند در چنین وضعیتی آنچه اولویت دارد، به سرانجام رساندن کار است نه دعوایی که طرف مقابل کلید زده. تندرویهای امروز ادامه همان تندرویهای سالهای 84 تا 92 است. یادتان هست که چقدر به بزرگان کشور توهین شد و چه تهمتهایی زدند؟ این همان مسیر است و همه ناظران سیاسی هم این را میدانند. یعنی مسأله روشنی است. امیدواری من فقط این است که این بار در مسیری که دارند، با تذکرهای جدی و البته اثربخش مواجه شوند. یعنی اهتمامی برای متوقف کردن این مسیر در آینده دیده شود.
با این توصیفی که شما از صحنه تحولات سیاسی دارید بهنظر میرسد معتقدید که اصلاحطلبان و اعتدالیون دولت بعدی را در دست نخواهند داشت و مخالفان دولت در مسیر توفیق هستند. اگر چنین باشد در کجا باید دنبال شانس کنترل تندرویها بگردیم؟
بهنظرم شانس این جریان برای گرفتن دولت در هر شرایطی زیادتر از بقیه است، مسألهای که میگویم ناظر به این است که چطور قبل و بعد از آن عمل کنند. یعنی بیشتر از آنکه چه کسی رئیس جمهوری میشود، این مسأله مهم است که بهصورت ملی تصمیم بگیریم جلو برویم و این تصمیم در سطوح عالی اتخاذ شود. البته بخش عاقل جریان منتقد و مخالف دولت هم نقش بسیار مهمی دارند. ما الان نیازمند یک قوه عاقله در بین گروهها و جریانها و در منازعات سیاسی هستیم که دامنه برخی زد و خوردها را کنترل کند. در همه طرفها هم این را میخواهیم. الان این هیجانات این نگرانی را ایجاد میکند که نکند عقلگرایی در سیاستورزی ما کمرنگ یا تعطیل شود. وقت ورود عقلای جریانها هم همین الان است، فردای کلید خوردن رقابتهای انتخاباتی دیر است. الان باید دامنه منازعات کنترل شود. بحث من ناظر به این نیست که فردا یک دولت اعتدالی یا اصلاحطلب روی کار بیاید. من این فرض را برای خودم بهصورت کامل در همه اظهارنظرها و توصیهها در نظر میگیرم که دولت بعدی از جریان مخالف دولت فعلی است. اتفاقاً همین فرض هم هست که نیاز به کنترل دامنه نزاع از همین حالا را به وجود میآورد. ببینید در مقاطع منتهی به سال 84 این ضرورت درک نشد و فضای تقابل سیاسی آنچنان در دولت بعد از اصلاحات ظهور کرد که یکی از بهترین شرایط اقتصادی کشور تحویل نفرات بعدی شد، بالاترین درآمدهای نفتی تاریخ هم به آن اضافه شد اما نتیجه در سال 92 یک اقتصاد کاملاً تخریب شده بود. الان اما شرایط ما در قیاس با سال قبل از انتخابات 84 فرق و سختیهای غیر قابل قیاسی دارد. جامعه تقریباً یک و نیم دهه زیر فشار اقتصادی و تحریم بوده، شاخصها وضعیت مناسبی ندارند و امریکا هم سختترین تحریمهای تاریخ را بر ما اعمال میکند. اینجا اگر تجربه آن تقابل تکرار شود و از الان برایش فکری نشود، نتیجهاش معلوم نیست بهکجا میرسد.
حالا در همین فضا ما بحث همکاریهای جامع با چین را داریم که خودش هم کم و بیش محل منازعاتی شده. یک طرف گروههای خارجنشین القا میکنند که این قرارداد فروش کشور است و از طرف دیگر برخی منتقدان داخلی هم با دفاع از این همکاریها القا میکنند که این ربطی به دولت ندارد.
از خارجیها که توقعی نیست اما بحث آنها که در داخل نظام هستند فرق میکند. قرارداد با چین یک اتفاقی است که میتواند آینده ایران را تغییر دهد. به نظر من اگر قطعنامه 598 و برجام را دو تصمیم مهم دیپلماتیک نظام پس از انقلاب بدانیم، قرارداد با چین سومین تصمیم مهم و راهبردی در این زمینه است. من خودم در بخش دفاعی بودم و میدانم که تجارب خوبی را با چین در این زمینه داشتیم. در بخشهای غیرنظامی هم همینطور. یعنی میتوانیم روی این همکاری بهعنوان یک همکاری بلندمدت حساب کنیم. در مورد روسیه هم همینطور است. این قرارداد نظام است، ما در برجام این اشتباه را کردیم و آن را به بحثهای جناحی تقلیل دادیم. ثمرهاش هم برایمان خوب نبود. در این مورد نباید این اتفاق بیفتد، چون عکس اتفاقی که برای برجام افتاد در اینجا ممکن است رخ دهد. آنجا منتقدان، توافق هستهای را سر تا ته به دولت و تصمیم و اطلاع دولت نسبت دادند و حالا در مورد همکاری با چین میخواهند تصویر دیگری بسازند که دولت در این توافق هیچکاره بوده. نه آن درست است و نه این. متأسفانه مخالفان دولت تا قبل از این مدام میگفتند دولت نگاه به غرب دارد و شرق را رها کرده. یک سری حرفهای خندهداری هم میزدند، مثلاً میگفتند دولت، رئیس جمهوری چین را در سفر به تهران خوب بدرقه نکرد و به همین دلیل آنها از ایران دلخور هستند. حالا که معلوم شده دولت در این مدت نه تنها بیتوجه به شرق نبوده، بلکه در حال بررسی گزینه راهبردی و استراتژیکی مثل همین قرارداد 25 ساله بوده، کم کم دارند میگویند این ربطی به دولت ندارد و تصمیم دولت نبوده!این واقعاً با انصاف و تدبیر همخوانی ندارد. ضمن اینکه هم باعث کندی کار میشود و هم تردید طرف مقابل.
بهنظر شما این قرارداد همکاریهای بلندمدت چقدر میتواند آثار منفی ناشی از تحریم را رفع کند؟
بهصورت کامل نمیتواند رافع تحریم باشد چین هرچقدر هم قدرتمند باشد بالاخره یک کشور است نه بیشتر. ولی قطعاً تا حد زیادی میتواند مشکلات ناشی از تحریم را کاهش دهد. ما به هر حال در همین شرایط تحریمی و بدون این توافق داریم با چین کارهایی میکنیم، نفت میفروشیم و پروژههایی داریم.
برخیها هم البته این را برجسته میکنند که چینیها از قرارداد فاز 11 پارس جنوبی خارج شدند. همچنان که برخی دیگر هم با دامن زدن به ادعاهایی مبنی بر اینکه بخشهایی از کشور در اختیار چین قرار میگیرد، به جو ضد چینی دامن میزنند.
آن تمام ماجرا نبود. 40 پروژه در قالب «اویل پک» با چینیها در همین دولت توافق شد که 7-8 تا از آنها تمام شد و بقیه هم در حال انجام هستند. چرا ما نباید از این ظرفیت همکاری بهره بیشتری ببریم. من هم شکی ندارم که تحریمها حتی کار با چین را نیز برای ما سخت میکند اما آن طرف قضیه هم این موضوع است که میشود برای حل این موضوع راهکار پیدا کرد. یعنی نیاز به طراحی یک مدل متفاوتی از همکاری است که شدنی هم هست.
آنها که ادعاهای عجیب و غریب دارند هم اشتباه میکنند ما عین همین قرارداد استراتژیک را در دوره آقای خاتمی با هند امضا کردیم و تا حدودی هم اجرا شد. آیا مستعمره هند شدیم؟ کشورهایی که برخی مثال میزنند که در قرارداد با چین فلان شدند و بهمان شدند، به لحاظ مؤلفههای قدرت ملی شاید 5 درصد ایران هم نباشند. یا مثلاً ما در دوره آقای هاشمی مثل همین قرارداد را با روسیه امضا کردیم. در آن دو قراردادی که اشاره کردم هم کارهای بزرگی انجام شد. هم در بخش دفاعی و هم غیر دفاعی. شاید البته به گستردگی این قرارداد نبودند اما بالاخره در همین مدل تعریف میشدند.
همین آقایانی که اصلاحطلبان و اعتدالیون را به داشتن نگاه به غرب و بیتوجهی به شرق متهم میکنند بگویند در دولت مطلوبشان کدام قرارداد مشابه با کشورهای شرقی امضا شد. مسأله آنها این بود که چهار تا قرارداد ساده با ونزوئلا را در بوق و کرنا میکردند، اما این نوع قراردادهای راهبردی را نمیبینند. قرارداد استراتژیک یک ظرفیت است که باید در قالب آن کارهای دیگری صورت بگیرد. یعنی شاید اسم قرارداد با چین 400 میلیارد دلار باشد اما ظرفیت آن خیلی بیشتر است.
به هر روی همه میدانیم که کشور تحریم است و استراتژی نظام هم مقاومت است. اما برخی از همانها که در شعار توصیه به مقاومت میکنند، وقتی پای هزینهها میرسد همه انتقادات را متوجه دولت میکنند. در حقیقت آنها در ارزیابیهای خود گویا فاکتور تحریم را یا نادیده میگیرند یا سهم زیادی به آن نمیدهند. آقای ترکان دولت روحانی در این فضا چه کاری میتوانسته بکند که نکرده است؟
اگر مسأله تحریمها را در معادله مشکلات امروز نادیده بگیریم، ارزیابی صد درصد غلطی از وضع موجود خواهیم داشت. گواه آن هم وضعیت سه سال 94، 95 و 96 است که امریکا زیر برجام نزده بود. وقتی نمیتوانیم نفت بفروشیم، وقتی پول کالای فروخته شده خودمان را نمیتوانیم بگیریم؛، وقتی نمیتوانیم بسیاری از کالاها، مواد اولیه و خدمات را بخریم یا اگر به صورت محدود میخریم باید درصد زیادی بیشتر از بقیه پول بدهیم، مشخص است که روی اقتصاد تأثیر میگذارد. در مواردی شده که یک کار ساده انتقال پول ما از یک نقطه دنیا به نقطه دیگر، 18 درصد برایمان هزینه داشته. این یعنی اینکه هم داریم گران میخریم، هم ارزان میفروشیم و هم در انتخابها دستمان باز نیست. خب اینها آثار منفی خود را نشان میدهند. آثار منفیاش چیست؟ یکی این است وقتی کمبود ارز پیدا میکنید قیمت ارز بالا میرود. دیگر این است وقتی کمبود بودجه پیدا میکنید دولت مجبور به استقراض میشود و این یعنی افزایش نقدینگی. افزایش نقدینگی هم یعنی افزایش سطح عمومی قیمتها و تورم. چطور میشود جلویش را گرفت؟ باید مانع افزایش ناهنجار نقدینگی شویم. چه موقع میتوانیم این کار را بکنیم؟ موقعی که بودجه کشور متعادل بشود و کسری نداشته باشد. خب تحریم درآمدهای دولت را کم کرده، یعنی شرکتها هم ضعیف شدهاند و مثل سابق نمیتوانند مالیات بدهند. اینها باز خودش باعث کاهش درآمد دولت میشود. اینکه اینها را نادیده بگیریم و بگوییم هر چه مشکل هست به تصمیمات داخلی دولت بر میگردد، شناخت غلط از مسائل است. نمیگویم تصمیمات دولت بدون نقص است. ولی خب حرفهایی زده میشود که دروغ است. مثلاً یکی از نمایندگان سرشناس مجلس فعلی در کلیپی گفته ایران میتوانست در قرارداد با عراق فلان پلتفرمها را اجرا کند و تولید مشترک از میادین مشترک بکند. من با اطلاع کامل میگویم این دروغ است و عراق هیچ وقت برای این کار اعلام تمایل و آمادگی نکرد.
تحریم یکباره کل اقتصاد ما را هدف گرفته. فقط در بحث ارز نیازمند منابع دلار هستیم که براحتی تأمین نمیشود. راه حلش هم اگر بپذیریم که جایگزین کردن ارزهای دیگر است، مگر یک شبه میشود این کار را کرد؟ همین یک قلم بحث کاهش منابع دلاری ببینید چقدر به اقتصاد کشور لطمه زده. اگر بخواهیم غیر شعاری و بر اساس حساب و کتاب واقعبینانه حرف بزنیم، تنها راه کشور هم در شرایط فعلی این است که به سمتی برویم که فعلاً فشار تحریم را کم کنیم نه اینکه تحریم را از بین ببریم. آن کار در کوتاه مدت و حتی میانمدت نشدنی است. اول باید این قدم را برداریم و بعد برویم سراغ قدمها بعدی. قرارداد با چین، روسیه، همسایگان و امثال اینها کم کردن فشار تحریم است. بنابراین من هر چند معتقدم دولت در جاهایی میتوانست عملکرد دیگری داشته باشد اما آن را دارای تاثیر زیاد برای شرایط بعد از تحریم نمیدانم.
در نهایت فکر میکنید اولویتهای دولت برای یک سال پیش رو چه باید باشند؟
نهایی کردن قرارداد با چین و تمام کردن پروژههایی که اشاره کردم، مهمترین کار است. البته خوشبختانه شنیدهام که آقای علی لاریجانی همچنان مسئولیت ادامه مذاکرات را برعهده دارد، چون قبلاً هم بخشی از کار توسط ایشان صورت گرفته بود و در جریان هست. حضور ایشان را هم من در این فرآیند با این شکل یک نقطه مثبت میدانم. باز تا جایی که اطلاع دارم، دولت هم موافق نقشی است که به ایشان داده شده و علاقهمند است که آقای لاریجانی این کار را ادامه دهد. در این یک سال علاوه بر این قرارداد، به نظر من دولت میتواند حداقل سنگ بنای قراردادهای مشابه جدید را با قدرتهایی مثل روسیه و هند هم بنا بگذارد. همین طور وارد قراردادهای تازهای با همسایگان شویم.
کما اینکه به طور مثال همین الان با پاکستان، کویت و عمان قرارداد صادرات گاز داریم و با امارات هم بررسیهایی دارد انجام میشود. این موارد باید بیشتر شود.
دیگه چه خبر
وزارت کشور تنها مرجع صدور مجوز تشکلهای امر به معروف
خبر اول اینکه، دبیر شورای ملی تشکلهای مردم نهاد کشور گفت: تنها مرجع صدور مجوز فعالیت برای تشکلهای حوزه امر به معروف و نهی از منکر وزارت کشور است و مجوزهای صادر شده توسط معاونت اجتماعی و مطالبهگری ستاد امر به معروف و نهی از منکر برای سازمانهای مردم نهاد مربوطه فاقد وجاهت قانونی است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی وزارت کشور، «زهرا عابدینی» درخصوص اقدام ستاد امر به معروف و نهی از منکر برای صدور مجوز فعالیت برای سازمانهای مردم نهاد گفت: مراجع متولی صدور مجوز برای فعالیتهای گروهی در قالب سازمان مردم نهاد در قوانین و مقررات جاری کشور تعیین شدهاند و صدور مجوز توسط هر دستگاه دیگری به غیر از مراجع قانونی تعیین شده، فاقد وجاهت حقوقی است و مجوزهای صادر شده نیز غیرقانونی و فاقد قابلیت بهرهبرداری برای تشکل است.
طالبان در ایران دفتر ندارد
خبر دیگر اینکه، سید عباس عراقچی، معاون سیاسی وزیر خارجه کشورمان در مصاحبه با شبکه «طلوع نیوز» افغانستان در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه آیا طالبان در ایران دفتر دارد یا خیر تأکید کرد که طالبان در ایران هیچ دفتری ندارد.
به گزارش ایسنا، عراقچی، همچنین در پاسخ به این سؤال که «شورای مشهد» چیست؟ گفت: این چیزی است که ممکن است طالبان برای خود درست کرده باشد ولی از نظر ما موضوعیت ندارد.
انتقاد از نگاهجنسیتی مجلس به نمایندگان زن
دست آخر اینکه، هاجر چنارانی در جلسه علنی دیروز مجلس در تذکر آییننامهای، گفت: نزدیک به دو هفته پیش دبیران کمیسیونهای مجلس انتخاب شدند ولی متأسفانه مجلس شورای اسلامی شاهد نوعی تبعیض برای زنان در این حوزه بود.
به گزارش ایلنا، نماینده نیشابور و فیروزه ادامه داد: در ماده (۱۰۱) برنامه ششم توسعه تصویب کردیم و رئیس جمهوری نیز در ۲۷ تیر ماه ۹۶ دستورالعملی را به ادارات برای اجرا ابلاغ کردند که بر این اساس باید نحوه انتخاب مدیران با اولویت برگزیدن مدیران زن در دستگاههای اجرایی به ۳۰ درصد افزایش یابد اما مجلس در انتخاب دبیران کمیسیونها به این دستورالعمل پایبند نبود در حالی که ما بانوانی در قوه مقننه داریم که از تحصیلات و شایستگی بالایی برخوردارند. امیرحسین قاضیزاده هاشمی در پاسخ به این تذکر چنارانی گفت: هیأت رئیسه نیز معتقد است انتخابها باید بر اساس شایستگی باشد و هر نوع نگاه جنسیتی ناپسند و نادرست است.
کسانی که شایستگی کسب سمتی در مجلس دارند باید مورد انتخاب قرار گیرند. البته این طور که من سؤال کردم برای انتخاب دبیر کمیسیون اصل ۹۰ یکی از بانوان انتخاب شده و در عین حال این مسأله قابل بررسی است.
لیلاز: قرارداد با چین موازنه را به روابط خارجی ایران برمیگرداند
همکاری با چین میتواند امریکا را به میز مذاکره با ایران بکشاند
سعید لیلاز، تحلیلگر سیاسی- اقتصادی معتقد است که حتی غربگرایان هم باید از همکاریهای بلندمدت ایران و چین استقبال کنند.
لیلاز در بخشی از گفتوگوی خود با جماران گفت: این قراردادی بسیار خوب است؛ بویژه در موقعیتی که ایران قرار دارد. به نظرم کسانی که طرفدار مصالحه با امریکا هستند یا حتی غربگرایان باید از این قرارداد حمایت کنند. زیرا این قرارداد میتواند امریکا را به پای میز مذاکره با ایران بکشاند.
او افزود: حساسیت عمومی و دغدغه نخبگان با هر نیتی که باشد، نشانه یک «ایران دوستی ناب» بوده و ضامن حفظ موازنه ایران با شرق و غرب است. موازنهای که از سالیان دور بخش لاینفک سیاست خارجی ایران بوده است. مردم ما همواره باید مراقب حکومتها باشند تا مبادا خطایی مرتکب شوند. هر دولتی در دنیا از امریکا و انگلیس و فرانسه گرفته تا چین و ایران و... تنها به دنبال حداکثرسازی منافع خودش است و از این بابت نه میتوان هیچ کشوری را لعن و نفرین کرد و نه میشود به آن جایزه داد. ما نیز باید به دنبال حداکثری کردن منافع خود باشیم. به همین دلیل، من در چنین موقعیتی طرفدار همکاری با چین هستم.
این کارشناس اقتصادی ادامه داد: معتقدم این قرارداد در وهله اول موازنه را به روابط خارجی ایران بازمی گرداند و در مرحله دوم از زیاده خواهیهای غرب بویژه ایالات متحده امریکا جلوگیری و به بی عملی اروپا پاسخی مثبت میدهد. اقتصاد چین ارزانترین اقتصادی است که ایران میتواند با آن کار کند. کار کردن ایران با چین یک ضرورت ژئوپلیتیک و سیاسی نیست، بلکه ضرورت اقتصادی است. به همین دلیل است که تا مردم را رها میکنیم، به سراغ چین میروند و از آنجا کالا میآورند. زیرا تنها اقتصاد دلاری ارزان و در دسترس ایران است. مابقی یا دلاری نبوده یا اینکه ارزان و در دسترس نیستند. موقعیت فعلی ما ایجاب میکند از هر قراردادی که بنبست اقتصادی فعلی کشور را میشکند، استقبال کنیم.
لیلاز گفت: مسأله این نیست که ما نباید هیچ قراردادی ببندیم. ایران هم باید بتواند در شرایط فعلی بر اساس موقعیت خودش برای حفظ موازنه و عقب راندن زیادهخواهیهای امریکا کاری کند. ولی یافتههای ما در تجربه اخیر برجام نشان داده که اروپا عملاً وجود خارجی ندارد. اگر فرانسه و آلمان و... ادعایی مطرح میکنند، حرف زیادی میزنند. بنابراین، ما باید به فکر برقرار کردن مجدد این موازنه باشیم. راه حل فعلاً جز چین نمیتواند باشد؛ برای اینکه روسیه که شریک بالقوه دیگر ایران است، همسایه ما است و امکان اینکه بتواند به ایران علاوه بر فشار اقتصادی، فشار سیاسی بیاورد، بیشتر از چین است. یکی از مزایای بستن قرارداد با چین در این است که آن کشور همسایه ایران نیست، پس اصلاً امکان اینکه بتواند ما را تحت سلطه سیاسی خود درآورد، وجود ندارد.
لیلاز تصریح کرد: الان کسانی که میخواهند ایران زنده بماند و غصه ایران را میخورند باید از این قرارداد استقبال کنند. برای اینکه هم فشار را از روی کشور کم میکند و هم قدرت چانهزنی ما را در برابر غرب بالا میبرد. ما اگر از این فرصت خود با چین استفاده نکنیم، غرب هیچ گاه فرصتی برای ما فراهم نمیکند. تجربه نشان داده که غرب تا اطلاع ثانوی چیزی جز ایالات متحده امریکا نیست. این حرف بسیار مهمی است که مطرح میکنم. هرگونه محاسبه روی آلمان یا اتحادیه اروپا، محاسبه روی خلأ است و شاید مشابه ساختن خانهای روی ماسههای کنار دریا باشد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
بعد از قطعنامه و برجام، توافق با چین سومین تصمیم راهبردی دیپلماتیک است
-
دیگه چه خبر
-
لیلاز: قرارداد با چین موازنه را به روابط خارجی ایران برمیگرداند
اخبارایران آنلاین